باران

اضلاع فراغت را می شست‌.

من با شن های

مرطوب عزیمت بازی می کردم

و خواب سفرهای منقش می دیدم‌.

من قاتی آزادی شن ها بودم‌.

من

دلتنگ

بودم‌.

در باغ

یک سفره مانوس

پهن

بود.

چیزی وسط سفره‌، شبیه

ادراک منور:

یک خوشه انگور

روی همه شایبه را پوشید.

تعمیر سکوت

گیجم کرد.

دیدم که درخت ، هست‌.

وقتی که درخت هست

پیداست که باید بود،

باید بود

و رد روایت را

تا متن سپید

دنبال

کرد.

اما

ای یاس ملون‌!

“جناب سهراب”

سلامی دوباره به همه ی عزیزانی که تا این لحظه پیگیر اخبار و روایات  سایت بویژه مسابقات بوده اند و همراهی خودشون را از ما دریغ نکردن..

یک ماه از زمستان قشنگ هم سپری شد و دی آرام آرام به نشان خداحافظی دست تکان میدهد و باید کم کم پرونده ی مسابقات پرسش و پاسخ دی ماه را هم ببندیم چرا که دی انگار عجله دارد به پیشواز بهمن برود.. قدمهای تند و سریع دی ماه نشان از پایان مسابقات پرسش و پاسخ این دوره است لذا دوستانی که تاکنون موفق نشده اند ماحصل تحقیقات و تجربیات خود را برای بخش مسابقات ارسال کنند تنها و تنها تا ساعت ۱۲ شب سی اُم دی ماه زمان دارند! یعنی چیزی کمتر از سه روز دیگر… لحظه ها در گذر است جدال علمی ویکی کاکتوس را از دست ندهید.

برای اطلاع از موضوع مسابقه و نحوه ی ارسال پاسخ آن به لینک زیر مراجعه بفرمائید

هشتمین دوره مسابقات پرسش و پاسخ ویکی کاکتوس

در پایان از دوستانی که پاسخهای خود را برای ما ارسال کرده اند سپاسگزاریم.

نتایج این دوره از مسابقات اوایل بهمن ماه اعلام خواهد شد .

با تشکر